عروج

مشخصات بلاگ
عروج

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «در» ثبت شده است

دلم تنگ است

نوازشت را می خواهم

بابای غریبم...

صبح چشمم به در خشک

آیا امروز بابایم می آید

و .............................................

آیا برایم روضه ی مادر میخواند

روضه ی اربا اربا میخواند

اما نه هر روز بدتر از دیروز سپری می شود

به خود می آیم و می گویم خاک بر سرت امروز هم لیاقت نداشتی

وقتی نه نمازت نماز است نه عشقت حقیقی باید به جای اشک خون گریه کنی

دم از حب می زنی اما نمی دانی چه بر دل محبوبت در ایام فاطمیه می گذرد

سینه می زنی و اشک می ریزی منتقم مادر بیا اما هر روز با گناهت

غمش را بیشتر می کنی و ظهورش را به تاخیر می اندازی...

بابایم روسیاهم و خودخواه که به فکر بی سرباز بودنت نیستم

و با گناهم خنجر به قلب نازنیت زده اما چشم به راه و دلتنگت و.........

اللهم ارنی طلعت رشیده...