عروج

مشخصات بلاگ
عروج

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صبور» ثبت شده است

جایی که جواب سلامت را ندهند

و با سردی برخورد کنند

یعنی احترامی برایت قائل نیستند 

چیزی تو مایه های کسانی هستند

که وقت خداحافظی ازته دل میگن برو

اما به زبان گویند تشریف داشتی،حداقل چایی باشیم در خدمتتون و...

درحالیکه نگاهشان به در دوخته شده تا زودتر بری و برنگردی...


مخاطب ز:

قبول داشته خیلی سخت است اماان شاءالله برش شیرین ...الهی رضا برضائک و...

دلش را ناجوانمردانه شکنجه دادن
و تا توانستن مانع راهش شدن
 و بر مشکلاتش افزودن

او مانده بود و یک دل تکه تکه شده 
که گر برای نوازش به آن دست کشیده
صدای ریختن تکه های آن دل شکسته 
عرش و فرش را ممکن بود به لرزه درآورده
چشمانش بارانی شده بود آهسته 
زانوها را در بغل گرفته تا یک عالمه آه سرداده

ناگهان به در و دیوارنگاهی کرده 
خجالت کشید زیر لب چیزی زمزمه 
قربان صبوریت بانوی پهلو شکسته

تمام وجودم به فدای حسین تشنه لبت 
هستی ام به فدای دل سوخته ی  زینب باصلابتت
و اینجا بود که باز از سرگرفت سوختن در راه اهل بیت...