دلم لک زده
برای اینکه تک و تنها بنشینم رو به روت
و بگویم تمام ناگفته هایم را
و مثل همیشه همه را بسپارم به خودت ...
چشمانم بدجور بهانه ات را می گیرد
گوشهایم هیچ صدایی جز اذان و نقاره ی حرمت را نمی خواهد بشنود...
دلم لک زده
برای اینکه تک و تنها بنشینم رو به روت
و بگویم تمام ناگفته هایم را
و مثل همیشه همه را بسپارم به خودت ...
چشمانم بدجور بهانه ات را می گیرد
گوشهایم هیچ صدایی جز اذان و نقاره ی حرمت را نمی خواهد بشنود...