خدایا نمی دانم چرا تو کتم نمی رود که
که اولین وظیفه ام اصلاح خودمه
نه دیگران...
اما وقتی شکست آن وقت قدرش دانسته
و حیف گفته...
وقتی بوده قدر ندانسته وفقط حاشیه و آزار داده
تا شکسته شده...
چرا نمی اندیشیم شاید فردا نبوده؟...
دربرابر خدا زانو بزن
و مدد بخواه تا مشکلت حل شود
نه در برابر مشکلات زانو بزنی
و یا پیش کس و ناکس گردن کج کنی...
نمک بر دل اشباع شده از خنجر
ظاهرا کم بوده که حالا با نگاه یخی باید بشکند...
این نیز می گذرد چرا که نمی توان
بوی عطر گلی را که له نمودن
از فضا هم محو کنن...