نمیتونی فراموشش کنی
هنوز دوستش داری ولی چون خیلی اشتباه داشتی
دیگه روت نیست بری سراغش می ترسی نبخشدت...
گفت : من یه بار که پیشش بودم چشمم به چندتا اسم خورد
که فهمیدم اینها را خیلی خیلی دوست داره
پس اگه خطا کردی برو سراغ آنها و ازشون بخواه که برات وساطت کنن
که کلید خوشبختی و نجاتت دستشونه
بین تو و آنها اصلا هم فرق نذاشته و تبعیضی هم در کار نبوده
آخه او خوب تو را میشناسه و آگاه به تمام کارهات
پس میدونست که تو با آزادی و اختیاری که بهت میده بیشتر وقتها ازش دور میشی
و گول میخوری و طغیان میکنی و میفتی تو چاه...
ولی آنها نه خطا میکنن نه غفلت. تازه همیشه هم عاشقانه و با تمام وجود
تا شهادت پرستشش خواهند کرد
برا همین آنها به درجه ای رسیدند که دیگه شدند نزدیکانش.
چون دوستت داشت به آنها سفارش کرد معلمت بشن و راه از چاه نشونت بدهند
اگر غفلت کردی و گول دشمن حسودت -شیطان -را خوردی و سقوط کردی
بشن ریسمانت و نجاتت دهند...
معبودا! از همان نخست که حضرت آدم (ع)را آفریدی اسماء متبرک محمد،علی، فاطمه، حسن، حسین(علیهم السلام) را در عرش نشانش دادی
تا بعدها من عاصی بفهمم که گر خطا هم کردم با توبه کردن و واسطه قرار دادن این عزیزان درهای فیضت باز به رویم گشوده می شود و...