دل روسیاه باز هوای صحن انقلابت کرده
...همون گوشه ایستاده و نگاهی به گنبدت کرده
و به تنها محرم رازش بگوید از دل اشباع شده از قمه
...دگران همیشه تبسمش را دیده و شما و مادر پهلو شکسته دردهای ناگفته
درونش را تا مبادا .........................................................................
آقا بفرما با این دل چه کنم که وقتی هوایی ات می شود یک دل سیر اول به هوای بقیع گریه و ناله سر داده ...
بعد مجنون تر از قبل بهانه ی شما امام رئوفش را و ......... .............................